" لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا وَ یَنصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّادِقُونَ"(8)
از غنائم سهمى براى فقراى مهاجرین است، آنان که به دست دشمن از اموال و خانههاى خود بیرون شدند، و به امید رسیدن به فضل و رضوان خدا ترک وطن کردند و همواره خدا و رسولش را یارىمىدهند اینان همان صادقانند (8).
ریشه کلمات ایه (8)
قاموس قرآن، ج7، ص: 138-هجرت :از"هجر":راغب گوید: هجر و هجران آنست که انسان از دیگرى جدا شود خواه با بدن یا با زبان یا با قلب. در لغت آمده: «هجر الشّىء: ترکه و اعرض عنه». طبرسى آنرا قطع مواصلت گفته است.
قاموس قرآن، ج5، ص: 197-للقراء:"فقر":حاجت.احتیاج را از آن فقر گفتهاند که آن بمنزله شکسته شدن فقار ظهر (ستون فقرات) است در تعذّر رسیدن بمراد (مجمع).نا گفته نماند: حاجت یکدفعه حاجت ذاتى است مثل:"یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِید"ُ( فاطر: 15). قاموس قرآن، ج2، ص: 234--اخرجوا:"خرج":بیرون شدن. آشکار شدن: ولى راغب گوید: خرج اعمّ از خراج است و خراج اغلب بحق الارض گفته میشود. قاموس قرآن، ج2، ص: 376-دیارهم:جمع"دار": بمعنى خانه است راغب در وجه آن گوید: خانه را بدان اعتبار دار گفتهاند که دیوار آن گردیده تا باوّل
آن رسیده است 0
فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، متن، ص: 65-اموال:جمع"مول": آنچه که متعلق به دارائی و اموال است، این کلمه گاهى بر (مال) نیز اطلاق مىشود.
قاموس قرآن، ج1، ص: 207-یبتغون:"بغى"طلب توأم با تجاوز از حدّ. این معنى با مطلق تجاوز قابل جمع است زیرا تجاوز از طلب جدا نیست، هر جا که تجاوز هست طلب نیز هست.تجاوز چنانکه راغب تصریح میکند دو جور است یکى تجاوز ممدوح مثل تجاوز از عدالت باحسان و از عمل واجب بمندوب، یعنى عمل بهر دو، و دیگرى تجاوز مذموم، مثل تجاوز از حق بباطل.
قاموس قرآن، ج5، ص: 182-فضلا:زیادت. در قاموس آنرا ضدّ نقص گفته است. در آیات قرآن بدو معنى بکار رفته:1- برترى.2- عطیّه و احسان و رحمت. و هر دو از مصادیق معناى اولى است.راغب گوید: هر عطیّهاى را که بر معطى لازم نیست فضل گویند. یعنى احسان و رحمت و عطائیکه خدا بر بندگان میکند بر خداوند لازم نیست بلکه از روى لطف و کرم میکند لذا بآن فضل گوئیم که زیادت است و گرنه بندگان حقى در نزد خدا ندارند.
قاموس قرآن، ج3، ص: 102--رضوانا:"رضى":رضا و رضوان و مرضاة بمعنى خوشنودى است 0راغب در مفردات گوید: رضاى بنده از خدا آنست که قضاى خدا را مکروه ندارد و رضاى خدا از بنده آنست که به بیند بنده از دستور او پیروى و از منهى او کنارهگیرى میکند.
قاموس قرآن، ج7، ص: 72-ینصرون "نصر"یارى. (نصر المظلوم نصرا)
قاموس قرآن، ج4، ص: 116-صادقون"صدق":بکسر و فتح (ص) راست گفتن. و بکسر (ص): راست مقابل دروغ 0
المیزان، ج19، ص: 354(ایه8)
" لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً ..."
بعضى از مفسرین «1» گفتهاند: کلمه" للفقراء" بدل است از جمله" ذى القربى" و جملات بعدىاش. و آوردن نام" اللَّه" صرفا به منظور تبرک است، در نتیجه هر فىء که در اسلام آن روز به دست مىآمده، مخصوص رسول اللَّه (ص) و فقراى مهاجرین بوده. در روایت هم آمده که رسول خدا (ص) فىء بنى النضیر را بین مهاجران تقسیم نمود، و به انصار نداد، الا به دو نفر، و یا سه نفر از فقراى ایشان.(1) تفسیر ابى السعود، ج 8، ص 228.
بعضى «2» دیگر گفتهاند: بدل است از یتامى و مساکین و ابن سبیل، در نتیجه صاحبان سهم عبارت بودهاند از رسول خدا (ص)، و ذى القربى- چه اینکه فقیر باشند و یا غنى- و فقراى مهاجرین و ایتام و مساکین آنان، و در راه ماندگان ایشان. و شاید مراد از قول آن کس که گفته: جمله" لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ" بیان مساکین در آیه قبلى است، نیز همین باشد.(2) روح المعانى، ج 28، ص 51.
ولى آنچه با روایاتى که ما قبلا از ائمه اهل بیت (ع) نقل کردیم مناسبتر است، این است که بگوییم جمله" لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ ..."، بیان مصداق و موارد فىء در راه خداست، که کلمه" فلله" بدان اشاره است، نه اینکه فقراى مهاجرین یکى از سهامداران فىء باشند، بلکه به این معنا است که اگر در مورد آنان صرف شود در راه خدا صرف شده است.
لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ : مسلمانانى هستند که قبل از فتح مکه از مکه به مدینه هجرت کردند، و آنان تنها کسانى هستند که کفار مکه مجبورشان کردند از شهر و وطن خود بیرون شده خانه و اموال خود را بگذارند، و به مدینة الرسول کوچ کنند.
وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ":ا با آن اموال و با جانهایشان یارى کنند.
" أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ":راستگویى مهاجرینى را که چنین صفاتى داشتهاند تصدیق مىکند.
تفسیر نمونه، ج23، ص: 514(ایه8)
این آیات ادامه بحث آیات گذشته پیرامون مصارف ششگانه" فىء"و بیش از همه تفسیر" ابن السبیل" است، چرا که بیشترین رقم مسلمانان مهاجر را در آن روز آنها تشکیل مىدادند که هجرت آنها نه براى دنیا و هواى نفس، بلکه براى جلب خشنودى پروردگار و ثواب او بوده است.
للفقراء" بدل است، و تفسیرى است براى" ابن السبیل".در اینجا سه وصف مهم براى مهاجران نخستین بیان کرده که در" اخلاص" و" جهاد" و" صدق" خلاصه مىشود" فضل" در اینجا به معنى" ثواب" است، و" رضوان" همان خشنودى پروردگار است که مرحله والاترى از تمناى ثواب مىباشد0
(29 0 فتح)"تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً":" آنها را پیوسته در حال رکوع و سجود مىبینى در حالى که فضل خدا و رضاى او را مىطلبند".
حتى تعبیر به" فضل" ممکن است اشاره به این نکته باشد که آنها اعمالشان را ناچیزتر از آن مىدانند که استحقاق ثوابى بیاورد بلکه ثواب را یک انعام الهى مىشمرند! جمعى از مفسران" فضل" را در اینجا به معنى رزق و روزى دنیا تفسیر کردهاند چرا که در بعضى از آیات دیگر قرآن نیز به همین معنى آمده، ولى با توجه به اینکه مقام، مقام بیان اخلاص مهاجران است این معنى مناسب نیست، بلکه مناسب همان پاداش الهى است.
شاید فضل اشاره به نعمتهاى جسمانى بهشت باشد و رضوان به نعمتهاى معنوى و روحانى ولى هر چه هست مربوط به آخرت است نه دنیا.
جمله" ینصرون" فعل مضارع و دلیل بر استمرار است).ایمان خود را با جهاد مستمر ثابت کردهاند.
صدق و راستىهم در دعوى ایمان صادقند، هم در ادعاى محبت به رسول خدا ص، و هم در زمینه طرفدارى از آئین حق.
این اوصاف براى یاران پیامبر ص در زمان نزول این آیات است، نه کسانى که بعدا تغییر مسیر دادند و خود را محروم ساختند0
أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج12، ص: 472(ایه8) توضیح کلام اینست که حضرت رسالت از اموال و اراضى بنى نضیر که بعنوان فیء بدست آورد قسمتى به این فقراء مهاجرین عنایت فرمود. و کانّه از انصار عذر خواهى مىکند که بدون اذن بآنها نداده خداوند مىفرماید:"لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ "غیر از اغنیاء آنها. "یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ انتظار تفضّلات "الهى داشتند و براى خوشنودى خدا آمدند. "أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ "در مقابل مهاجرین که از روى نفاق اظهار ایمان کردند و آمدند مدینه براى کار شکنى "الَّذِینَ أُخْرِجُوا":آنان که بیرون کرده شدهاند، یعنى کفار مکه آنها را بیرون کردند0 تفسیر اثنا عشری، ج13، ص: 98(ایه8) الَّذِینَ أُخْرِجُوا: آنان که بیرون کرده شدهاند، یعنى کفار مکه آنها را بیرون کردند، هجرت ایشان براى تجارت و اغراض دنیوى نبود، بلکه به جهت رضاى خدا و دوستى رسول او، ترک خانهها و امتعه و مال خود نمودند. به انفس و مال خود، وَ رَسُولَهُ: و یارى مىنمایند رسول او را به همراهى خود، أُولئِکَ هُمالصَّادِقُونَ: ایشانند راستگویان در دین اسلام به گفتار و کردار0 در خبر است از مهاجرین مردى بود که سنگ بر شکم بستى و در زمستان به جهت برهنگى، گودى حفر و در آنجا نشستى تا سرما کمتر اثر کند. چون حال او چنینبود، حضرت مال بنو نضیر را بر مهاجرین قسمت نمود. تفسیر أحسن الحدیث، ج11، ص: 95(ایه8) ْ بنا بر مکتب اهل بیت علیهم السّلام همه فیء به جز قسمت اول (فللّه) مخصوص پیامبر و اقرباى اوست، على هذا بهتر آنست که لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ ... بیان مصداق فی سبیل اللَّه باشد0به عبارت دیگر صرف فیء براى آنها، صرف در فی سبیل اللَّه است (از المیزان). على هذا آنچه گفتهاند: لِلْفُقَراءِ ... بدل است از لِذِی الْقُرْبى و ما بعد آن، و یا بدل است از الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ ... قول مقبولى نیست0 رضوان بیان «فضلا» استمىطلبند از خدا روزى را در دنیا و رضوان را در آخرت0 تفسیر جامع، ج7، ص: 107(ایه8) چون آیه لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ نازل شد اموال بنى نضیر را اختصاص داده شد بفقراء مهاجرین، پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بانصار فرمود اگر میخواهید با مهاجرین مواسات کنید خانه و اموالى که دارید با آنها قسمت کنید تا اموال بنى نضیر را بطور تساوى میان تمام شما مهاجرین و انصار قسمت نمایم چه مهاجرین در مدینه خانه و اموالى ندارند و چنانکه نمیخواهید مواسات کنید با آنها این اموال را بمهاجرین میدهم مطابق دستور خدا و اموال شما براى خودتان باشد عرض کردند ایرسول خدا ما حاضریم اموال خود را بین مهاجرین قسمت کنیم و طمعى باموال بنى نضیر نداریم آنهم خاص مهاجرین باشد جبرئیل نازل شد و آیه الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ را در مدح و ثناى انصار آورد0